فلسفه آموزش و پرورش

فایل دانلودی حاوی یک فایل پاورپوینتی قابل ویرایش میباشد.
فهرست مطالب فایل دانلودی:
تعریف
تعریف فلسفه
موضوع و هدف فلسفه
اهداف فلسفه
گفتار دوم:تربیت چیست؟
معنی و مفهوم تربیت
ماهیت تربیت
عناصر تربیت
محتوی تربیت
روش تربیت
اصول تربیت
موضوع تربیت
مراحل تربیت
گفتار سوم:فلسفه تربیت
رابطه فلسفه با تربیت
فلسفه تربیت
تربیت و گرایشهای فلسفی
بهترین راه برای داشتن انسجام در نگرش داشتن سه ویژگی عمده است
تعریف مکتب
رابطه مکاتب فلسفی و مکاتب تربیتی
گفتار چهارم:پندار گرایی و تربیت
هستی شناسی و تربیت
انسان از دیدگاه پندارگرایان
تأثیر هستی شناسی پندارگرایان در تربیت
شناخت شناسی و تربیت
تأثیر شناخت شناسی پندارگرایان در تربیت
ارزش شناسی و تربیت
ارزش شناسی پندارگرایان
تأثیر ارزش شناسی پندارگرایان در تربیت
نقد و بررسی تربیت بر بنیاد پندارگرایی فلسفی
گفتار پنجم:واقع گرایی و تربیت
هستی شناسی و تربیت
واقع گرایی تعقلی
واقع گرایی طبیعی
انسان از دیدگاه واقعگرایان
واقعگرایان تعقلی
واقعگرایان طبیعی یا علمی
تأثیر هستی شناسی واقعگرایان در تربیت
تربیت از دیدگاه واقعگرایان طبیعی
شناخت شناسی و تربیت
شناخت شناسی واقعگرایان طبیعی
تربیت از دیدگاه واقعگرایان تعلقی
هدف و محتوی تربیت
روشهای تدریس
ارزش شناسی و تربیت
تربیت از دیدگاه واقعگرایان تعقلی
گفتار ششم:ماده گرایی و تربیت
هستی شناسی و تربیت
انسان از دیدگاه ماده گرایان
تاثیر هستی شناسی ماده گرایان بر تربیت
شناخت شناسی و تربیت
هدف و محتوی تربیت
روشهای تدریس
نقد و بررسی تربیت بر مبنای ماده گرایی دیالکتیکی
گفتار هفتم:عمل گرایی و تربیت
هستی شناسی و تربیت
تاثیر هستی شناسی عمل گرایان در تربیت
روش حل مسئله در شناخت شناسی شناخت گرایان دارای مراحل زیر است:
تاثیر شناخت شناسی عملگرایان در تربیت
مواد و محتوی درس
روش تدریس
نقد و بررسی تربیت بر بنیاد عمل گرایی
گفتار هشتم:اسلام و تربیت
هستی شناسی و تربیت
انسان از دیدگاه اسلام
تاثیر هستی شناسی اسلامی در تربیت
شناخت شناسی و تربیت


قسمتی از متن
تعریف
تعریف در لغت یعنی شناساندن و منظور از آن این است که پدیده یا امری یا شیئی را به طور جامع به دیگران بشناسانیم.طوری که گوینده و شنونده یا نویسنده و خواننده دارای درک مشترکی از آن باشند.بنابراین می توانیم نتیجه گیری کنیم که:
1. تعریف با کلمه یا عبارتی توصیفی آغاز می شود.
2. کلمات یا صفاتی را برای تعریف بکار می بریم که
بسیاری از مردم مخصوصا ً متخصصان و اهل فن آنها را برای چیز مورد تعریف پذیرفته اند و به صورت معیار یا میزان درآمده اند.
3.در تعریف پدیده یا شیئ مورد نظر یا چیزی از جانب خود اضافه نمی کنیم یا اگر خواستیم اضافه کنیم چنان به تبیین آن می پردازیم که همگان آنرا بپذیرند
اینگونه تعریفها را در اصطلاح تعریف توصیفی می نامند. زیرا ما کاری جز توصیف یا بیان حالت،چگونگی و ویژگیهای پدیده مورد نظر انجام نمی دهیم.
گرچه در مورد این قبیل تعریفها بین اکثر مردم یا گروهی از آنان اتفاق نظر نسبی وجود دارد.معهذا یا نمی توانیم و یا احتمالا ً نمی خواهیم همه مفاهیم را به ترتیبی که ذکر شد تعریف کنیم.
در این موارد ما ناچاریم آنچه را که قادر به بیان آن هستیم یا تمایل داریم بیان کنیم به صورت تعذیفی ویژه ارائه دهیم.این قبیل تعریفها را تعریف دستوری یا تجویزی یا تعریف قراردادی می نامند.شخص در ارائه این نوع تعریف خود را آزاد احساس می کند و آنچه را که درست می داند بکار می برد.
یک راه دیگر هم برای رسیدن به تعریف این قبیل مفاهیم وجود دارد و آن تجزیه و تحلیل آنها است.این قبیل تعریف را تعریف تحلیلی می گویند.
تعریف فلسفه
شاید ساده ترین راه تعریف فلسفه معنی کردن این واژه باشد.فلسفه،فیلوسوفیا ،از دو کلمۀ یونانی فیلو به معنی دوستدار و سوفیا به معنی دانایی ترکیب یافته است.به این ترتیب فلسفه یعنی دوستداری دانایی.این واژه تقریبا ً دقیق و راهبر به معنا است،زیرا هم خواستگاه و هم مقصد فلسفه را روشن می سازد.یعنی خواستگاه فلسفه عشق و دوست داشتن و مقصد آن دانش و معرفت است .فلسفه نوعی شناخت یا معرفت است
و............